دور هشتم مذاکرات از دوشنبه شروع شده است؛ اما هنوز روشن نیست که در پشت پرده مذاکرات چه میگذرد. گفته میشود که فضای مذاکرات "مثبت و رو به جلو" است و از حصول "پیشرفتهایی" خبر میدهند. این در حالی است که همچنان مبنای مذاکرات در ابهام است. در حالی که طرف ایرانی از اضافه شدن پیشنهادهای ارائه شده در دو موضوع رفع تحریمها و مسائل هستهای و به تبع آن دستیابی به "سندی مشترک و جدید" به عنوان مبنای مذاکراتی سخن میگوید که نماینده روسیه دیروز در گفتگو با مجله فارین پالیسی آمریکا گفته است که مذاکره کنندگان پذیرفتند که مذاکرات را بر مبنای پیشنویسهای دور ششم آغاز کنند.
در آن سو هم آمریکا و اروپا مدام هشدار میدهند که زمان برای احیای برجام رو به اتمام است و مذاکرات چند هفته بیشتر نمیتواند ادامه پیدا کند. در کنار آن نیز برخی منابع از ضرب الاجل آمریکا و اروپا حداکثر تا پایان ژانویه یا اوایل فوریه میگویند.
فارغ از این که چنین ضرب الاجلی "ساختگی" باشد یا نه، اما اظهارات اخیر انریکه مورا هماهنگ کننده مذاکرات مبنی بر این که تنها چند هفته فرصت وجود دارد نه ماهها، معطوف به همین بازه زمانی تا پایان ژانویه است.
در این میان، سخنان میخائیل اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات قابل تامل است. وی گفته است که روسیه و چین، ایران را به کوتاه آمدن از برخی خواستههای خود متقاعد کردهاند. اولیانوف دقیقا مشخض نکرده است که این خواستهها کدام بودند. اما از فحوای مصاحبه این گونه بر میآید که همان مبنا قرار دادن پیشنویسهای قبلی است و این که مذاکرات صرفا متمرکز بر موضوع تحریمها نباشد.
آنگونه که از سخنان مورا هم پیداست، با اضافه شدن پیشنهادهای ایران به پیشنویسهای قبلی موافقت شده است. اما این اضافه شدن نه به معنای موافقت با این پیشنهادها بلکه بررسی آنهاست و همین موجب افزایش پرانتزهای باز در متون طی دور هفتم مذاکرات شد و علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد ایران نیز در پایان دور هفتم گفت که موارد اختلافی جدید به موارد قبلی اضافه شده است. به این معنا که مسائل اختلافی بیشتر شد.
اما اولیانوف در گفتگوی خود با فورین پالیسی ادبیاتی بسیار خوشبینانه به کار برد که از زمان از سرگیری گفتگوهای وین در 29 نوامبر بسیار محتاطانه سخن میگفت. او به این مجله آمریکایی گفته است که شانس دستیابی به توافق بسیار بالا است.
به هر حال، جمعبندی نگارنده از مجموع مواضع طرفهای مختلف و گفتههای برخی منابع این است که مذاکرات در دور هشتم تازه به سطح پیشرفت در دور ششم نزدیک شده است؛ به این معنا که نوعی بازگشت به پیشرفت حاصله در دور ششم در حال رخ دادن است. البته این مسیر از دو روز آخر راند هفتم آغاز شد؛ زمانی که طرفهای مختلف با نرمشی که طرف ایرانی از خود نشان داد، به پیش نویس مشترکی درباره مسائل هستهای رسیدند که مبنای مذاکرات درباره این مساله است و گفته میشود که به پیشنویس ژوئن خیلی نزدیک است. البته این در حالی است که تیم جدید ایران با تاکید بر اولویت رفع تحریمها، مذاکرات را آغاز کرد؛ اما گویا هنوز متن مشترک در این باره کاملا آماده نشده است.
در همین حال نیز مدتی است که دیگر کلید واژه "رفع همه تحریمها" در اظهارنظرهای مقامات ایرانی جای خود را به "رفع تحریمها" داده است و شاهد یک نرمش اعلامی هستیم و روشن نیست که آیا مقرون به ترجمانی اعمالی هم خواهد بود؟ یا این که رفتار پیشدستانه با انگیزه صرفا جلوگیری از مقصر معرفی کردن ایران در صورت شکست مذاکرات است؟ در عین حال نیز رفتار دولت نیز حکایت از پیام روشنی در جهت دستیابی به توافق یا شکست مذاکرات نیست. از این منظر که به عنوان مثال طرح ریزی بودجه 1401 و ترسیم افق رشد اقتصادی 8 درصدی در سایه تداوم تحریمها و بدون فروش نفت در سطح بالا امکان پذیر نیست و ترسیم این دورنما میتواند حاکی از این باشد که دولت مبنا را بر حصول توافق گذاشته است. اما در عین حال، حذف ارز 4200 در این شرایط سخت و همچنین افزایش مالیاتها و برخی اقدامات احتمالی دیگر حکایت از این دارد که دولت به رفع تحریمها خوشبین نیست و درصدد ایجاد منابع برای رتق و فتق امور کشور است.
خلاصه اگر فرض را بر این بگیریم که پیشرفت حاصله در مذاکرات نزدیک به پیشرفت ژوئن است، باید دید که سرنوشت همان 10 تا 20 درصد مسائل باقیمانده که حساستر از همان 80 درصد حل شده در شش دور قبلی هستند، چه خواهد شد. طی این چند روز که تا حدودی سرعت مذاکرات افزایش یافته است. تا ببینیم چه میشود؟
واقعیت این است که دلایل زیادی برای به شکست كشاندن مذاکرات و تنها یک دلیل عمده برای موفقیت آن وجود دارد و آن هم "نگرانیها از پیامدهای سخت این شکست" و همین میتواند انگیزه کافی به دو طرف اصلی مذاکرات برای رسیدن به یک توافق و لو در دقیقه نود بدهد.
نظرات